جامعه و پژوهش

جامعه شناسی برای زندگی

جامعه و پژوهش

جامعه شناسی برای زندگی

جامعه و پژوهش

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مدرنیته» ثبت شده است

معرفی کتاب: نفرین زمین

علی محمدزاده | شنبه, ۱۷ خرداد ۱۳۹۳، ۰۸:۲۰ ب.ظ

معرفی کتاب

عنوان کتاب: نفرین زمین

نویسنده: جلال آل احمد

سال نشر: 1383 (انتشار برای اولین بار در سال 1346)

انتشارات: تهران؛ فردوس

نفرین زمین

«نفرین زمین»، یکی از خواندنی‌ترین کتاب‌های جلال آل احمد است که ورود مدرنیته به ایران را روایت می‌کند. در این داستان، جلال معلمی است که برای تدریس به روستایی دورافتاده فرستاده می‌شود و در خلال داستان، تحولات و رویدادهای آبادی را گزارش می‌کند. ایام حضور جلال در روستا، مصادف است با تحولاتی چون اصلاحات ارضی و تقسیم اراضی که در نتیجه‌ی آن سازوکارهای اجتماعی روستا دست‌خوش دگرگونی می‌شود. اما حادثه‌ی دیگری که بر سازوکارهای اجتماعی روستا اثر می‌گذارد، ورود ماشین‌آلات کشاورزی و صنعتی در اثر افزایش فروش نفت است. آسیاب بادی روستا جای خود را به آسیاب نفتی می‌دهد؛ موتور دیزلی جایگزین قنات می‌شود؛ تراکتور جای گاوآهن‌های سنتی را در شخم و وجین مزارع می‌گیرد و تأسیس مرغداری صنعتی در ده، نظام اشتغال و به تبع نظام فرماندهی و فرمان‌بری روستا را دگرگون می‌کند.

وجه دیگر رمان نفرین زمین، مقایسه‌ی مدام زندگی روستایی و شهری است: «فرق اصلی شهر و ده، در رابطه‌ای است که با زمین‌داریم. شهری زمین را در یک کف دست خاک گلدانش محصور می‌کند، یا در عرصه‌ی باغچه‌اش که از دو تخته قالیچه پهن تر نیست. یعنی که زمین برای او تفنن است. اما دهاتی زمین را می کارد؛ یعنی زنده نگه می‌دارد و از عقیم ماندنش جلو می‌گیرد. بهش کود می‌دهد؛ باهاش ور می رود؛ بوی خاکش را می‌شناسد و جنسش را و طاقتش را و لیاقتش را و ازش محصول بر می‌دارد. این است که زمین برایش شخصیت دارد (ص214).

در جای دیگری، این اقتصاد و مدرنیته‌ی نفتی است که موضوع نقد جلال قرار می‌گیرد: درست است که پول نفت هست و حاصلش آن سد دز و این چاه‌ها، ولی عاقبت؟ اگر از شیر مرغ تا جان آدمیزاد را به ازای نفت برایمان آماده کنند، این کود خارجی که ما را در ترکیب آن هیچ دخالتی نیست؟ [عاقبت که چه؟]

نهایتا این که این کتاب شایسته ی یک بررسی تاریخی و جامعه شناختی است.

  • علی محمدزاده

چالش ها و بحران های فراروی تمدن غرب

علی محمدزاده | سه شنبه, ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۲:۵۵ ب.ظ

توضیح: این یادداشت را پنج سال پیش برای یکی از نشریات دانشجویی دانشگاه مان نوشته بودم. لابلای آرشیو اطلاعاتم به چشمم خورد و گفتم انتشارش در وبلاگ، خالی از لطف نیست. البته پیشاپیش این نکته را ذکر کنم که نقد غرب و ذکر چالش هایش، به معنی توجیه وضع موجود در ایران نیست.

مقدمه

آنچه در این مطلب بدان خواهیم پرداخت، در حقیقت اشاره ایست به نقاط آسیب پذیر تمدن غرب؛ تمدنی که از بیرون بسیار مقتدر و بدون آسیب می نماید. هدف از طرح چنین بحثی آن است که نگاه جزم گرایانه و مطلق گرایانه به غربِ امروز و آن را آرمان شهر خوبی ها قلمداد کردن مورد تردید و سوال واقع گردد و از این طریق، صادره های این تمدن نیز با تامل و مداقه بیشتری مورد نظر، نقد و پذیرش قرار گیرد. چه آنکه نویسنده بر این باور است که در نگاه منتقدانه به غرب وصادره های آن، نوعی جنبه ایجابی و اثباتی برای رشد تفکر بومی نهفته است. در این صورت است که جریان یک سویه اطلاعات و دانش از غرب به جغرافیای فرهنگی و شخصیتی جهان پیرامون، چه در سطح فرد و چه در سطح جامعه، مورد بازبینی، تجدید نظر و واکنش فعالانه قرار خواهد گرفت و دانشگاه های ما هر تقریر و تصوری را صرف اینکه جاری شده از مبدا اندیشه ای غرب است به عنوان علم قلمداد نخواهند کرد و با نگاهی برآمده از زمینه فرهنگی و شخصیتی خود طی طریق خواهند نمود.

  • علی محمدزاده

معرفی کتاب: جهان رها شده

علی محمدزاده | پنجشنبه, ۲۶ دی ۱۳۹۲، ۰۳:۱۲ ق.ظ

معرفی کتاب

عنوان کتاب: جهان رها شده

نویسنده: آنتونی گیدنز

مترجمان: علی اصغر سعیدی و یوسف حاجی عبدالوهاب

سال نشر: 1387

انتشارات: علم و ادب؛ تهران

جهان رها شده

کتاب «جهان رها شده» را به بهانه ی درسی که این ترم با دکتر سعیدی، مترجم کتاب، داشتم خواندم. لازم است به خاطر ترجمه ی این کتاب از ایشان تشکر کنم.

اما درباره کتاب، لازم است به نکاتی اشاره کنم.

مختصری از کتاب

یکی از دغدغه های اساسی آنتونی گیدنز، مدرنیته ی متأخر است. او در آراء و آثارش کوشش می کند تا ابعاد این مدرنیته ی متأخر را برای ما باز کند و آن را به ما بشناساند. به نظر گیدنز، مدرنیته ی متأخر با آن چیزی که پیشتازان روشنگری پیش بینی می کردند، متفاوت است. به نظر او در حالی که این متفکرین انتظار داشتند دنیای مدرن امروز دنیایی کنترل شده و سازماندهی شده باشد، این اتفاق نیفتاده است و اتفاقاً بر عکس، جهان به سمت پیش بینی ناپذیری و عدم کنترل حرکت می کند. نشانه ی این پیش بینی ناپذیری، «ریسک» است. در جهان امروز ریسک هایی که انسان خود به دست خود به وجود آورده است، وی را تهدید می کند. از جمله آن می توان به ریسک سلامتی ناشی از مواد غذایی هورمونی و اصلاح نژاد شده و ریسک هسته ای اشاره کرد. با این شرایط، ما با «جهانی رها شده» مواجه هستیم.

چیزی که گیدنز در گفتارهای این کتاب می گوید، این است که کلیدواژه ی فهم مدرنیته ی متأخر «یکپارچگی جهانی» یا همان Globalization است. به نظر او این یکپارچگی جهانی، پدیده ای چند بعدی است که از گسترش اقتصاد بازار تا تغییراتی در فرهنگ، سنت، خانواده و سیاست را در بر می گیرد که گسترش اقتصاد دانش بنیان و تغییرات عظیم ارتباطاتی از جمله نشانه های آن است. خصوصاً ارتباطات جهانی، منجر به استفاده بازتابی از جهان می شود. یعنی بهره گرفتن از اطلاعات و استفاده از آن در زندگی روزمره.

این یکپارچگی جهانی لزوماً به معنی یکی شدن همه جهان نیست؛ بلکه در در آن احیای ناسیونالیسم محلی و شکل های هویت محلی هم مستتر است.

یکی از مسائل اساسی که گیدنز در بحثش به آن توجه می کند، دموکراسی است. به نظر او، یکی از روندهایی که در این فرآیند یکپارچگی جهانی قابل ملاحظه است، بیش از پیش دموکراتیزه شدن جهان است. قدرت دیگر قدرت سخت نخواهد بود؛ بلکه این قدرت اطلاعاتی و قدرت اجتماعی است که تحول ساز است. بحث او در این باره نزدیکی زیادی به انقلاب های رنگی و تاثیرات آن دارد.

گیدنز معتقد است امروز ایده دموکراسی مبتنی بر تعادل بین سه ضلع دولت با کفایت، اقتصاد مبتنی بر بازار و جامعه مدنی قوی است و البته روند یکپارچگی جهانی به سمت ساختن دموکراسی گرایش دارد؛ هر چند یک شبه اتفاق نمی افتد. ضمن این که او به «دموکراسی منظومه ای» هم نظر دارد. منظور جهانی کردن نهادهای دموکراتیک است.

نقد و نظر مختصر

به چند نکته باید توجه کرد. اولاً اینکه سخنرانی های گیدنز که در این کتاب چاپ شده است، مربوط به سال 1999 و 2000 است. یعنی پیش از حوادثی چون 11 سپتامبر، جنگ افغانستان و عراق، بحران اقتصاد جهانی و امریکا و جنبش ضد سرمایه داری (اشغال وال استریت) و همینطور تحولات اخیر جهان عرب. امروز که این تحولات را دیده ایم، قطعاً خوش بینی گیدنز به جهانی شدن را با تأمل بیشتری می نگریم. 

راستش، از خوش بینی گیدنز نسبت به نظم کنونی جهان و اینکه در نظر او چیزی به نام سلطه و امپریالیسم رنگ و بوی زیادی ندارد، رنجیده خاطرم. چون جهان امروز را جهانی می بینم که پیش از هر چیز مورد حمله ی امپریالیسم قرار گرفته است. جهان غرب به مدد غارت های سده های پیش خود امروز در رفاه نسبی به سر می برد و هنوز هم برای ادامه رفاه خود، با شیوه های جدیدی کشورهای دیگر را استعمار می کند. از جنگ و خونریزی گرفته تا انتقال صنایع آلاینده به سرزمین های دیگر تا بهره کشی از نیروی کار آنان تا توطئه برای سرنگونی نظام های سیاسی مستقل تا حمایت از تروریسم در فلسطین و سوریه و پاکستان و هزارها تای دیگر.

البته بحثی که گیدنز در رابطه با ریسک در دنیای جدید مطرح می کند بسیار شنیدنی است؛ اما احساس می کنم به نحوی متناقض در دل آن هم نوعی خوش بینی به مدرنیته و جهانی سازی مستتر است.

باید از آقای گیدنز پرسید جای نقد امپریالیسم در نظریه و نگاه شما کجاست؟ 

  • علی محمدزاده