جامعه و پژوهش

جامعه شناسی برای زندگی

جامعه و پژوهش

جامعه شناسی برای زندگی

جامعه و پژوهش

۱۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «معرفی کتاب» ثبت شده است

معرفی کتاب: جامعه شناسی ورزش

علی محمدزاده | چهارشنبه, ۲۵ دی ۱۳۹۲، ۰۱:۵۶ ق.ظ

معرفی کتاب

عنوان کتاب: جامعه‌شناسی ورزش

نویسنده: ژاک دوفرانس

مترجم: عبدالحسین نیک گهر

سال نشر: 1385

انتشارات: توتیا؛ تهران

جامعه شناسی ورزش

جامعه شناسی ورزش از جمله زمینه هایی است که بینش های قابل تأملی درباره جامعه و نقش ورزش به دست می دهد. جامعه شناسی ورزش این را به ما می گوید که ورزش، به معنای مدرن آن، امر ساده ای نیست؛ بلکه خود نظامی پیچیده است که تک تک اجزایش با نظام سرمایه داری جهانی درآمیخته است.

در زمینه جامعه شناسی ورزش، منابع محدودی به فارسی وجود دارد که این کتاب یکی از آنهاست. نقطه قوت کتاب، این است که در فضای بومی فرانسه نوشته شده و کتاب مملو است از مثال هایی از فرانسه؛ مثال هایی که هرچند ممکن است خواننده ایرانی را خسته کند، اما برای ذهن بومی اندیش جالب است.

  • علی محمدزاده

معرفی کتاب: غیر قابل چاپ

علی محمدزاده | دوشنبه, ۱۵ مهر ۱۳۹۲، ۰۷:۳۵ ب.ظ

معرفی کتاب

عنوان کتاب: غیر قابل چاپ

نویسنده: سید مهدی شجاعی

سال نشر: 1383

انتشارات: کتاب نیستان؛ تهران

غیر قابل چاپ

اولین با که این کتاب را دیدم، حدود 10 سال پیش بود! درست یادم است؛ منزل دخترخاله ام میدان راه آهن مشهد بود و ما رفته بودیم خانه شان مهمانی. توی اتاق نشیمن، قفسه کتابی بود. من دست کردم و همین کتاب را برداشتم که شوهر دختر خاله ام حسن انتخاب مرا مورد تشویق قرار داد.

حتما اگر آن شب مشغول گپ و گفت های مهمانی نشده بودم، «غیر قابل چاپ» را خوانده بودم. به هر حال گذشت و گذشت تا دیروز که کتاب را خواندم.

از سید مهدی شجاعی پیشتر تنها «پدر، عشق و پسر» ش را خوانده بودم که برایم جالب بود. اما غیر قابل چاپ، برایم لطفی نداشت. یک کتاب داستان خیلی ساده و معمولی؛ بی هیچ نکته و سبک ادبی خاصی و بی هیچ درون مایه ی قابل توجهی. یک سری ذهنیات و اتفاقات که بصورت داستان هایی معمولی نوشته شده اند.

اساسا غیر قابل چاپ حس زیبایی شناختی آدم را تحریک نمی کند. هر چند برخی داستان هایش مثل «خبر مرگ» بدک نیستند.

اگر این کتاب را نخوانده اید و مدام توی ذهنتان برای خواندنش برنامه دارید، خیلی صریح بهتان می گویم که بی خود ذهنتان را مشغول نکنید!

  • علی محمدزاده

معرفی کتاب: سفر به جزیره ی ناشناخته

علی محمدزاده | جمعه, ۲۹ شهریور ۱۳۹۲، ۱۲:۰۴ ق.ظ

معرفی کتاب

عنوان کتاب: سفر به جزیره ی ناشناخته

نویسنده: علیرضا عالمی

سال نشر: 1386

انتشارات: سروش ملل (کتاب دانشجویی)؛ تهران

تنها انگیزه ام از خواندن این کتاب این بود که برای تکمیل و چاپ خاطراتم از اردوی جهادی، با آثاری که با این مضمون نوشته شده آشنا شوم.

درباره کتاب باید بگویم کتابی کاملاً توخالی، بی خاصیت و خنک است. نویسنده برای کتاب بدترین نام ممکن را انتخاب کرده است. مثل این از دماغ فیل افتاده های غربی که در دوران استعمار تا پا به سرزمین های دیگر می گذاشتند، مردمش را بربر می خواندند و سرزمین هایشان را جزیره ی ناشناخته. باید به نویسنده گفت برادر عزیز، آن سرزمین اگر برای توی تهرانی ناشناخته بوده است، برای مردم خودش کاملاً هم شناخته شده بوده است. به چه حقی با این عنوان به مردم این منطقه توهین می کنی؟ 

دوم اینکه باید گفت برادرمان «منطقه محروم ندیده» است. اگر قبل از چاپ کتابش قدم رنجه می کرد و به عنوان کسی که می خواهد درباره جهادی کتاب بنویسد، سری به مناطق محروم جنوب کرمان و سیستان می زد، منطقه ای که رفته است را محروم و بلکه جزیره ناشناخته نمی خواند. برای کسی که یک سفر به مناطق محروم جنوب کرمان و سیستان رفته است، کل این کتاب چیزی بیش از جوک نیست!

سوم اینکه با وقت گذاری و خواندن این کتاب، دریغ از یک جو محتوا که به خواننده منتقل شود. یک مشت خاطرات که فقط به درد خود نویسنده و دوستان شرکت کننده در اردو می خورد.

کتاب بیش از این ارزش قلم فرسایی ندارد.

البته این نقد ها به معنی ضایع کردن اجر دوستان جهادی دانشگاه سمنان نیست. بحث خلط نشود. غرض نقد نویسنده و کتابش بود.

  • علی محمدزاده

معرفی کتاب: جانستان کابلستان

علی محمدزاده | پنجشنبه, ۲۸ شهریور ۱۳۹۲، ۱۱:۴۶ ب.ظ

معرفی کتاب

عنوان کتاب: جانستان کابلستان

نویسنده: رضا امیرخانی

سال نشر: 1390

انتشارات: افق ؛ تهران

جانستان کابلستان

در معرفی جانستان کابلستان، فراوان مطلب در وب نوشته شده. مراجعه کنید و بخوانید. فقط یک نکته را بگویم و آن هم اینکه برای پرداختن به افغانستان و مسائلش، باید چشم و دل را از سیستم دولتی قطع کرد! تا کی بر سر ظرفیت های مغفول مانده ی افغانستان و مسائل افغانیهای مقیم ایران و هزارها مطلب از این دست، از کم کاری جمهوری اسلامی شکایت کنیم و عملکرد سفرا و رایزنان فرهنگی را به باد انتقاد بکشیم. بس است! باور کنید آب در هاون کوبیدن است! 

از قضا دیشب در مسیر مشهد به تهران، با یک روحانی فرهنگی کار افغانی آشنا شدیم و تا نزدیک صبح، کلی راجع به ما و افغانستان صحبت کردیم. لب کلام اینکه نیاز به جریانی اجتماعی متشکل از نخبگان حزب اللهی ایران و افغانستان داریم. باید عده ای پیدا شوند و به شکل تخصصی مسائل افغانستان را دنبال کنند. مسائلی مثل ظرفیت های فرهنگی موجود در افغانستان، رسیدگی به مشکلات و تبعیض ها و بی مهری هایی که در رابطه با افغانی های مقیم ایران وجود دارد، اصلاح نگاه مردم ایران به مردم افغان و... همگی نیازمند جریانی اجتماعی است. باید آستین بالا زد و دولت را بی خیال شد!

  • علی محمدزاده

معرفی کتاب: پنج داستان

علی محمدزاده | شنبه, ۱۹ مرداد ۱۳۹۲، ۰۴:۵۵ ب.ظ

معرفی کتاب

عنوان کتاب: پنج داستان

نویسنده: جلال آل احمد

سال نشر: 1387- چاپ چهارم

انتشارات: جامه دران ؛ تهران

داستان معروف و زیبای «گلدسته ها و فلک» را توی این کتاب می توانید بخوانید. اما غیر از این داستان که بسیار جذاب و خواندنی است و انسان ایرانی به یاد هویت تاریخی خودش می اندازد، کتاب «پنج داستان»، دو داستان جذاب دیگر هم دارد که به واقع راهی است برای شناختن بهتر جلال و اندیشه اش. یکی داستان «جشن فرخنده» است که در سالهای قبل از شهریور 1320 اتفاق می افتد. داستان ماجرای روحانی است که به جشنی فرخنده دعوت می شود و در خلال این دعوت، ماجراهای جالبی اتفاق می افتد. داستان دیگر هم «شوهر آمریکایی» است که تصویری دیگر از غرب را- آنگونه که در ذهن جلال هست- به ما می نمایاند. جلال در «شوهر آمریکایی» می خواهد به ایرانی بگوید واقعیت تصویر ایده آلی که از غرب، انسان غربی و زندگی غربی داری چیست.

بیش از این معطل تان نمی کنم و پیشنهاد می کنم هر چه زود تر این کتاب را بخوانید. اگر مثل من از گلدسته ها و فلک شروع کنید و در خلال خواندن داستان، آهنگ «قصه های مجید» را هم بشنوید، لذت خواندن دو چندان می شود. 

  • علی محمدزاده

معرفی کتاب: سه تار

علی محمدزاده | جمعه, ۷ تیر ۱۳۹۲، ۰۵:۳۴ ب.ظ

معرفی کتاب

عنوان کتاب: سه تار

نویسنده: جلال آل احمد

سال نشر: 1384

انتشارات: جامه دران ؛ تهران

این اولین کتابی بود که از جلال خواندم! راست ش سال ها بود که قصد داشتم کتاب های جلال را بخوانم؛ یعنی از همان زمانی که داستان «مدیر مدرسه» را در کتاب ادبیات دوم دبیرستان- اگر اشتباه نکنم- خوانده بودم و کیف کرده بودم، این تصمیم را گرفتم؛ اما هر بار به بهانه ای می گذاشتم برای بعد؛ و حالا بعد از نُه سال این تصمیم عملی شد! 

خوب است این را بگویم که خواندن نثر لذتی به من می دهد که شعر هیچ گاه نمی تواند این لذت را برایم به ارمغان بیاورد. و تازه نه هر نثری؛ خیلی داستان ها و کتاب ها به دلم نمی نشیند و تاب نمی آورم و بی خیال شان می شوم. تا قبل از چشیدن طعم جلال، خوشمزه ترین طعم را برایم امیرخانی داشت. قلمش با ذائقه ام کاملا سازگار است و این باعث می شود کتاب هایش را نخوانم؛ بلکه بخورمشان! اما حالا که جلال خوانده ام، می بینم این هم دست کم به اندازه امیرخانی لذت بخش است؛ اگر شیرین تر نباشد!

اما آن کیمیایی که اگر در نثر باشد آن را دل نشین می کند چیست؟ 

اگر از من بپرسید، پاسخ خواهم داد دردی است که نویسنده دارد و آن را در لابه لای کلمات و صفحات داستانش برای تو به یادگار گذاشته است. اصلا هم این درد است که انگیزه ی اصلی نویسنده برای نگارش داستان ش بوده است و هم اوست که مایه ی اصلی قصه را شکل می دهد. درد ها هم با هم فرق دارند. می توانند نخبگانی و بورژوایی باشند و می توانند هم از جنس مردم بدبخت و بیچاره ی کف کوچه و بازار باشند. دردی که در نوشته های جلال - و لا اقل در کتاب «سه تار» ش- موج می زند، از نوع دوم است. در کتاب «سه تار» بیش از همه این درد را در داستان «وداع» دیدم. دردی از جنس محرومین و مستضعفین و فراموش شده گان همیشه ی جامعه. بخاطر وجود این درد در قلم جلال و در وجود جلال بود که من کتاب «سه تار» را جَلدی تمام کردم.

  • علی محمدزاده

معرفی و خلاصه کتاب: جنس دوم

علی محمدزاده | دوشنبه, ۲۷ خرداد ۱۳۹۲، ۰۲:۴۳ ق.ظ

جنس دوم

خلاصه و نقد کتاب

عنوان کتاب: جنس دوم

نویسنده: سیمون دوبوار

مترجم: قاسم صنعوی

سال نشر: 1385

انتشارات: توس؛ تهران

سیمون دوبوار در کتابش ابتدا به محدودیت های زیست شناختی زنان اشاره می کند. سپس به این می پردازد که این محدودیت ها اگرچه مهم اند، اما نمی توانند عامل انقیاد زن توجیه شوند. سپس به دوران زن سالاری در تاریخ می پردازد. البته معتقد است که باوجود الهه بودن زن، او از حقوق اجتماعی محروم بوده است. بعد به این می پردازد که قبل از دوران سرمایه داری زن کلا موجودی پست بود و پس از آن، زن تنها مایه احترام بود. بعد از صنعتی شدن و ورود زن به کارگاه ها، وضع او به شدت رقت انگیز می شود. در ادامه به جنبش حق رای اشاره میکند و بعد به این می پردازد که علت عقب ماندگی زنها، کهتری آنها در تاریخ بوده است. پس از آن است که خواست های زنان را مطرح میکند. در ادامه کار خانه داری را زیر سوال می برد. او می گوید زن با ازدواج رعیت مرد می شود. سپس می گوید به واقع زنها از تماس جنسی در ازدواج لذت نمی برند. به نظر دوبوار ازدواج زن را نابود می کند و استعدادهای او را به فنا می دهد. دوبوار سپس به مادری می پردازد و اینکه جلوگیری از سقط جنین موجب تولد فرزندان زجر کش می شود. به نظر دوبوار چیزی که به آن غریزه مادری می گویند، اساسا پدیده ای اجتماعی است و می تواند وجود نداشته باشد. سپس به آرایش و لباس اشاره می کند و می گوید جامعه از زن می خواهد خود را یک شیء جنسی ببیند. علاوه بر پوشش و آرایش، یکی دیگر از بیگاریهایی که اجتماع به زن تحمیل می کند دید و بازدید است. او باید به بهترین وجه پذیرایی کند؛ ظرفهای کریستال خود را به معرض نمایش بگذارد و... . سپس به بردگی زن در روسپی گری می پردازد و البته می گوید در واقع این روسپی گری هم مانند ازدواج نوعی معامله است. او در بحثش از زن مستقل می گوید این حقوق اگر با استقلال اقتصادی همراه نباشد فایده ای ندارد. او با اشاره به وظایف مادری که بصورت سنتی بر عهده زن گذاشته شده است اشاره می کند که زن مستقل امروزه بین منافع حرفه‌ای و امیال طبیعی‌‌اش دوپاره شده است. درباره زن و هنر نیز نویسنده معتقد است هنر تنها به زنان کمک می کند که خودشان را به نمایش بگذارند و نارسیسمشان را بروز دهند. او در رابطه با نظام تعلیم و تربیت معتقد است تمام آموزشهای زن توطئه‌ای است که راه‌های طغیان را بر او ببندند. در پایان نویسنده دنیای برابر را دنیایی می داند که در آن هیچ مرزی ناشی از طبقه یا جنسیت به وجود نیاید.

خلاصه کامل کتاب را از اینجا دریافت کنید.


این مطلب حاصل زحمات تعدادی از دانشجویان است و به رایگان در اختیار شما دوست عزیز قرار داده شده است.

در صورتی که تمایل دارید از ما حمایت مالی کنید و به ما در تولید محتوای هر چه بیشتر یاری رسانید، می‌توانید مبلغ 5000 تومان به شماره کارت زیر واریز نمایید و با ارسال پیامک به شماره 09101782329 ما را از ابراز لطف خود مطلع سازید.

 

شماره کارت:

8100   3064   7210    5041

بانک رسالت ـ به نام علی محمدزاده


  • علی محمدزاده

معرفی کتاب: در پایتخت فراموشی

علی محمدزاده | دوشنبه, ۲۷ خرداد ۱۳۹۲، ۰۲:۱۷ ق.ظ

در پایتخت فراموشی

معرفی کتاب

عنوان کتاب: در پایتخت فراموشی

نویسنده: محمدحسین جعفریان

سال نشر: 1391

انتشارات: سوره مهر؛ تهران

حسین جعفریان از آن مشهدی هایی است که ازشان خوشم می آید: لحن بی تعارف، ساده و صمیمی او وادارت می کند صفحات کتاب را یکی پس از دیگری ورق بزنی. جعفریان در کتابش ماجرای سفرش به افغانستان و ایالت پنجشیر را شرح می دهد. ماجرا از این قرار است که به مناسبت سالگرد شهادت احمد شاه مسعود (یا به قول افغانی ها آمر صاحب)، دولت افغانستان مراسمی در کابل ترتیب داده است که جعفریان نیز یکی از مهمانان این همایش است. جعفریان در خلال سفرنامه اش، توضیحات مفصلی راجع به گذشته افغانستان و اتفاقات آن می دهد و از تجربه های سالهای سال حضورش در افغانستان می گوید. یکی از شیرینی های «در پایتخت فراموشی»، بخش هایی است که نویسنده مکالمات خود با برادران افغان را به همان لهجه شیرین افغانی می نویسد. لهجه افغانی از این بابت برای خواننده ایرانی زیباست که در آن برخی واژگان یکسان معانی متفاوتی دارند؛ مثلا واژه «مرتکه» در کشور افغانستان برای احترام به افراد و شخصیت ها به کار می رود، در حالی که در ایران توهین محسوب می شود.

در این سفر بهروز افخمی- فیلمساز و نماینده مجلس- جعفریان را همراهی می کند و جعفریان در سفرنامه اش خاطرات زیبای گپ و گفت هایش با جعفریان را خیلی جذاب و خواندنی نقل می کند.

اما لطف دیگر خواندن کتابهایی از این دست که راجع به مردم افغانستان نوشته شده اند، برای خواننده ایرانی لازم است؛ چرا که باید در مورد کشوری که هم زبان ماست و تعاملات فرهنگی بسیاری با مردمان آن سرزمین داریم، مطالب بیشتری بدانیم. بویژه آنکه ما ایرانیها افغانیها را تنها در حد کارگران طبقه پایین می شناسیم و از هویت تاریخی آنها و سرزمین شان غافلیم و همین غفلت عامل اساسی بی حرمتی هایی است که متاسفانه از سوی مردم ایران نسبت به مهمانان افغان می بینیم. ناگفته نماند که در وضعیت نامطلوب افغانها در ایران- چه اقتصادی و چه فرهنگی- مسئولین امر ذی تقصیر اند.

توصیه می کنم هر چه زودتر این کتاب را بخرید و از خواندنش لذت ببرید. 

  • علی محمدزاده

معرفی کتاب: شخم در مزرعه

علی محمدزاده | دوشنبه, ۹ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۴:۲۶ ب.ظ

شخم در مزرعه

معرفی کتاب

عنوان کتاب: شخم در مزرعه

نویسنده: محسن حسام مظاهری

سال نشر: 1389

انتشارات: آرما؛ اصفهان

محسن حسام مظاهری، در نشریه­ی هابیل سلسله مقالاتی نسبتا جنجالی در باب دفاع مقدس و با نگاه جامعه شناختی می­نوشت که حالا هم­این مقالات را ویرایشی کرده است و در کتابی تحت عنوان «شخم در مزرعه» منتشر نموده است.

محسن حسام در این کتاب می­گوید بعد از انقلاب و کشته شدن متفکرین انقلاب اسلام، رویکرد عقلانی به انقلاب اسلامی و دفاع مقدس به کناری رفت و رویکرد احساسی جای آن را گرفت. محسن حسام که این روند را یکی از مسائل اساسی جمهوری اسلامی می­داند، بر این عقیده است که «تا کی از جنگ سرودن؛ بس نیست»؟

  • علی محمدزاده

معرفی کتاب: حجاب بی‌ججاب

علی محمدزاده | يكشنبه, ۱۱ فروردين ۱۳۹۲، ۰۷:۱۹ ب.ظ


حجاب بی حجاب

معرفی کتاب

عنوان کتاب: حجاب بی‌ججاب

نویسنده: محمدرضا زائری

سال نشر: 1390

انتشارات: آرما؛ اصفهان

محمدرضا زائری در «حجاب بی حجاب» بی‌حجاب و بی‌پرده از برخوردهای سطحی و سیاسی با مسئله‌ی حجاب می‌گوید و خیلی صریح از «گشت ارشاد» انتقاد می‌کند. زائری معتقد است فضای استثنایی اول انقلاب موقعیتی داشت که الزام عمومی به حجاب را پذیرفت؛ اما پس از آن باید کار فرهنگی و آموزشی در زمینه‌ی حجاب اسلامی صورت می‌گرفت که انجام نشد و در عوض به تا دلت بخواهد حرف زده شد و شعار داده شد و به موضوع فرهنگیِ حجاب سیاسی نگاه شد؛ دریغ از این‌که محتوایی متناسب با انقلاب اسلامی و اقتضائات حکومت جمهوری اسلامی تولید شود. اضافه کنید به همه‌ی این‌ها تهاجم و شبیخون فرهنگی دشمن را.

وی در بخشی از کتاب پرسشی منطقی از امامان جمعه و علما می‌پرسد و آن این‌که «آیا در کنار مشکلاتی همچون بدحجابی و دختربازی و فیلم‌های هالی‌وودی و شبکه‌های ماه‌واره‌ای و رابطه‌ی محرم و نامحرم و چاپ مطلبی در نشریه‌ای دانش‌جویی و قضا شدن نماز صبح و توهین به روحانیت و ... که معتقدیم هیچ‌یک، بی‌اهمیت و ناچیز نیست، مشکلات بی‌اهمیت و ناچیزی! مثل بی‌عدالتی و فقر و فساد اداری و رشوه و پارتی‌بازی و آهِ مظلوم و سرکوب انتقادهای ساده و دروغ و غیبت و بازی با آب‌روی مردم و بی‌حرمتی به مومنان و بی‌اعتمادی مخاطب و سلب باورهای عمومی و ..، نیز جایی برای نگرانی و حساسیت دارد یا نه؟» و به اولویت گذاری‌های تریبون داران و ائمه‌‌ی جمعه انتقاد می‌کند.

زیباترین فصل کتاب، عنوانی جذاب هم دارد: «اگر رضاخان توانست، ما هم می‌توانیم»! زائری در این فصل خودسانسوری غالب بر فضای مذهبیون و مصلحت اندیشی‌های کاذب را به کناری می‌نهد و نهیب می‌زند:

  • علی محمدزاده